حوزه ي حديثي نيشابور از ابتدا تا اوايل قرن هفتم هجري (3)


 

نويسنده:احمدرضا شرفي




 

نيشابور و حديث
 

ورود حديث به نيشابور
 

نقش دادن صحابيان در انتشار سنت و سيره ي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، امري طبيعي است؛ چرا كه آنان رسول خدا را درك نموده بودند و بر اين امر مهم كمر همت بسته بودند كه آنچه را از پيامبر صلي الله عليه و آله آموخته بودند، به ديگران تعليم دهند و اين كه آنان نمي توانستند هميشه در يك نقطه بمانند و مجبور بودند از جايي به جاي ديگر بروند، علت ديگري براي انتقال سريع علوم ديني به مردم بود.
ابوعبدالله حاکم نيشابوري (321ـ405ق) در كتاب تاريخ نيشابور خود، به ذکر نام 29 تن از صحابه، 72 تن از بزرگان تابعان، 83 تن از اتباع تابعان، 614 تن از اتباعِ اتباع، 512 تن از علماي نيشابور و ديگر عالماني که به آن شهر آمده و به نشر علم پرداخته‌اند، 323 تن از دانشمندان ساکن نيشابور و 950 تن از مشايخ حديث که حاکم نيشابوري از آنها حديث شنيده است پرداخته و در تکمله نيز، 99 تن از مشايخ حديث حاکم نيشابوري که پس از تأليف کتاب درگذشته‌اند نوشته است. تعدادي از صحابه عاليقدر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله )، شهر نيشابور را به عنوان مرکز زندگي خويش انتخاب کرده‌اند و همين گونه برخي از صحابه که به مرو، بخارا، هرات، بلخ و سمرقند فرود آمده‌اند از مسير نيشابور حرکت مي‌کرده‌اند و در رفتن و يا آمدن، گر چه به صورت موقت، در اين شهر توقف مي‌کرده‌اند. حاکم به ذكر اسامي برخي از آنان اشاره مي‌نمايد که عبارت اند از:
ابو الفضل عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، بُرَيدَه بن حصيب بن عبدالله اسلمي، عبدالله بن حصيب بن عبد الله اسلمي، حَکَم بن عمرو غفاري، عطيه بن عمرو غفاري، ابو بَرزه اَسلمي که نامش عبدالله بود. عامربن سليم اسلمي، عثمان بن ابي العاص ثقفي، مُهَلَب بن ابي صُفرَه، قيس بن ابي وديعه انصاري، ابو رفاعه تميم بن اُسَيد عَدوي، عفان بن حبيب، همام بن زيد، ابورمثه بن رفاعه و پسرش قريط، غالب بن عبدالله بن فضاله، عبد الرحمان بن سَمُره بن حبيب، سعيد بن حُرَيث، ابوبکر انصاري، خمخام، عباس بن مرداس سلمي، اقرع بن حابِس تميمي، ورقه بن حابِس تميمي، محتقربن اوس، قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب، اوس بن ثعلبه تميمي، کعب بن عيينه، عبدالله بن خازم سُلَمي، ابو عمرو انصاري، ماناهيه که به وسيله پيامبر (صلي الله عليه و آله ) به «محمد» نامبردار شد.(1)

كثرت روات و محدثان نيشابوري
 

يكي از ويژگي‌ هاي مهم و اصلي حوزه ي حديثي نيشابور، كثرت اعجاب آور روات و محدثان آن است. بر اساس آمار به دست آمده، تعداد محدثان نيشابوري در طي چهار قرن اول هجري از همه شهر هاي ديگر ايران بيشتر بوده است؛ به عنوان مثال، تعداد محدثان در شهر هاي:
نيشابور 833 نفر،
اصفهان 792 نفر،
مرو 669 نفر،
جرجان 559 نفر،
بخارا 552 نفر،
ري 474 نفر،
بلخ 444 نفر و به همين ترتيب. (2)
اما منزلت محدثان ايراني، بويژه محدثان نيشابوري به اين آمار كمي محدود نمي شود. آنان با تحمل دشوارترين و طولاني‌ترين رحله‌ هاي علمي، در جستجوي حديث، شرق و غرب عالم اسلام را در نورديدند و از هزاران شيخ و مشايخ حديث، سماع نمودند و شمار حيرت آوري از احاديث را فراهم آوردند. سپس با وضع ضابطه‌ها و شروطي، به نقد و پالايش آنچه كه گردآورده بودند، پرداختند و صحيح را از سقيم و قوي را از ضعيف جدا ساختند و احاديث گزيده ي خود را در كتب صحاح و معاجم و مسانيد تدوين كردند كه پس از آنها اين كتاب‌ها به عنوان كتاب‌ هاي مرجع مورد استفاده قرار گرفته و مي‌گيرد؛ به عنوان مثال، احمد بن حنبل مروزي 750 هزار حديث گرد آورد و از اين ميان، فقط سي هزار حديث را در «مسند» خود گنجانيد، يا بخاري و مسلم، هر يك از ميان سيصد هزار حديث كه شنيده و گردآورده بودند، به ترتيب 7397 و 7275 حديث را در كتب «صحيح» خود آوردند.
در ذيل تعداد محدثان نيشابوري (آن دسته از محدثاني كه بر نيشابوري بودن آنها تصريح شده است) را در قرون مختلف و در حوزه‌ هاي شيعه و سني بيان مي‌كنيم: (3)
در ضمن، تعداد زنان راوي و محدث نيشابوري نيز كه از منابع استخراج كرده‌ايم، 43 نفر بوده است. (4)

زنان راوي و محدث نيشابوري
 

مهم‌ترين مسأله‌اي كه مي‌تواند نقش زنان را در خدمت به حديث و نشر آن روشن سازد، ميزان حضور آنان در سلسله ي اسناد و نقل احاديث است. براي اين منظور، بررسي دقيق كتب روايي، تاريخي و تفسيري ضروري است؛ چنان كه بايد اين بررسي‌ها در دو حوزه ي منابع اهل سنت و شيعي صورت پذيرد.
اما در مورد حوزه ي حديثي نيشابور، ذكر اين نكته قابل توجه است كه نه تنها تعداد راويان و محدثان مردِ شيعه و اهل سنتِ نيشابوري نسبت به بسياري ديگر از مراكز حديثي بيشتر است، بلكه همين وضعيت تا حدودي نسبت به تعداد زنان راوي و محدث نيز صادق است؛ به عنوان نمونه، براي شناسايي زنان راوي و محدث در قرن ششم، دو اثر مستقل در دسترس است؛ يكي كتاب التحبير في معجم الكبير، اثر ابوسعيد عبدالكريم بن محمد سمعاني (506 562ق) و ديگري كتاب السنه ي النبويه في القرن السادس الهجري، اثر دکتر محمود الديک. بر اساس اين دو كتاب (البته نمي‌توان اين دو اثر را جامع اسامي تمامي زنان محدث دانست، ولي تا‌ اندازه‌اي مي‌توانند واقعيت تاريخي آن دوره را گزارش كنند)، تعداد راويان و محدثان زن، در شهر هاي مختلف به اين صورت است:
1. اصفهان، 41 نفر،
2. نيشابور 16 نفر،
3. بغداد 10 نفر،
4. مرو 6 نفر،
5. دمشق و سرخس 3 نفر،
6. همدان 2 نفر،
7. هرات، بخارا، طبرستان، قاهره، سيستان، سبزوار، مدينه و بلخ 1 نفر.(5)

خاندان‌ هاي معروف حديثي نيشابور
 

از خاندان‌ هاي معروف نيشابور در گذشته مي‌توان به: خاندآن هاي ميكاليان، عماريان، شداديان، انماطيان، قاضيان، سيمجوريان، بديليان، دلشاديان، منيعي، صاعدي، محمي، مزكي، مؤمل، ناصحي، سراجي، شجاعي، صفار، شحامي، نيلي، عيار، سياري، عنبري، بحيري، قشيري و نيز تعدادي از خاندآن هاي غير مسلمان اشاره كرد. در اين خاندان‌ها شمار زيادي عالم و دانشمند در رشته‌ هاي مختلف، بويژه حديث سر برآوردند كه از مهم‌ترين خاندان‌ هاي حديثي نيشابور مي‌توان به خاندان‌ هاي: بالويي / بالُوي، خاندان ميکال، بَحيري‌، آل تبان، آل صاعد، منيعي و شاذان اشاره كرد كه در اين خاندان‌ها تعداد فراواني محدث در نسل‌ هاي مختلف حضور داشته‌اند.

معرفي تني چند از بزرگان حديثي نيشابور
 

مراد از محدثان بزرگ، كساني‌اند كه تأليفات حديثي بسيار داشته و يا در فعاليت‌ هاي حديثي در يك حوزه ي حديثي، از شخصيت‌ هاي تأثيرگذار به شمار مي‌روند و يا اين كه، اساتيد بسيار ديده و يا شاگردان بسيار تربيت كرده‌اند و يا اين كه در نقل و انتقال ميراث حديث از نقاط مختلف به آن حوزه ي حديثي يا بالعكس، سهم ويژه‌اي داشته‌اند.
در اينجا تعدادي از علما و محدثان برجسته ي نيشابوري را به اجمال معرفي مي‌نماييم:
1. ابن راهويه (م238ق)
اِبن‌ِ راهويه‌، ابويعقوب‌ اسحاق‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ مَخَلدبن‌ ابراهيم‌ تميمي حنظلي (حدود‌161 238ق‌)، فقيه‌، محدث‌ و مفسر مروزي‌ خراساني. وي‌ در سال 184ق‌، در 23 سالگي براي‌ كسب‌ دانش‌ و استماع‌ حديث،‌ خراسان‌ را ترك‌ گفت‌ و به‌ شهر هاي مختلف عراق‌، حجاز، شام‌، مصر و يمن‌ سفر كرد و بارها به‌ بغداد رفت‌. (6)
بيهقي وي‌ را از اصحاب‌ شافعي شمرده‌ است‌. (7) شيخ‌ طوسي او را از اصحاب‌ امام‌ علي بن‌ موسي الرضا (عليه السلام) دانسته‌ است‌. (8) ابن‌ بابويه‌ نوشته‌ است‌ كه‌ هنگام‌ عبور امام‌ (عليه السلام) از نيشابور جمعي از دانشمندان‌ و محدثان‌ نيشابور به‌ نزد امام‌ آمدند و از ايشان خواستند تا‌ از احاديثي را كه‌ از پدر خود شنيده‌ است‌، براي‌ آنها نقل‌ كند و امام‌ حديث‌ مشهور سلسله ي الذهب‌ را براي‌ آنها نقل‌ كرد كه‌ اسحاق‌ بن‌ راهويه‌ نيز يكي از آن‌ محدثان‌ بود.(9)
وي‌ پس‌ از مسافرت‌ هاي‌ خود به‌ شهر هاي‌ مهم‌ علمي اسلامي آن‌ روزگار، سرانجام‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ و در نيشابور ساكن‌ شد.
ابن‌ راهويه‌ از حافظه‌اي‌ قوي‌ برخوردار بوده‌ و از قول‌ خود وي‌ آورده‌اند كه‌ هفتاد هزار حديث‌ حفظ داشته‌ است.‌ وي‌ همچون‌ احمد بن‌ حنبل‌ متمايل‌ به‌ معاني حديث‌ و پيرو سلف‌ بود و در نتيجه، با اصحاب‌ رأي‌ مخالف‌ بود.
ابن‌ راهويه‌ شاگردان‌ بسياري‌ تربيت‌ كرد و عده‌ زيادي‌ از وي‌ حديث‌ شنيده‌ و روايت‌ كرده‌اند كه‌ اسامي آنان‌ را ابن‌ عساكر، به صورت مشروح، آورده ‌است، (10)اما مشاهير و كساني كه‌ از وي‌ حديث‌ شنيده‌ و در كتب‌ خود نقل‌ كرده‌اند، عبارت اند از:
احمد بن‌ حنبل‌ در مسند، بخاري‌ در صحيح‌، مسلم‌ بن‌ حجاج‌ قشيري‌ در صحيح‌ و نسايي در سنن‌. ابن راهويه در نيشابور درگذشت‌ و گور وي‌ در آنجا مشهور و زيارتگاه‌ شد.
ابن‌ نديم‌ كتاب‌ هاي‌ السنن‌ في الفقه‌ و مسند و تفسير را به‌ وي‌ نسبت‌ داده‌ است‌. كتاب‌ مسند وي‌ شش جلد داشته‌ است‌، اما تنها اثري‌ كه‌ اكنون‌ از او موجود است‌، جلد چهارم‌ كتاب‌ مسند اوست‌ كه‌ آغاز آن‌ «مايروي‌ عن‌ ابي قلابه و زراره» و پايان‌ آن‌ «مايروي‌ عن‌ عكرمه عن‌ ابن‌ عباس‌ عن‌ النبي (صلي الله عليه و آله )» است.‌ (11)
2. فضل بن شاذان (م260ق)
ابومحمد فضل‌ بن‌ شاذان‌ بن‌ خليل‌ اَزدي‌ نيشابوري‌ (م260ق‌)، متكلم، محدث‌ و فقيه‌ امامي. بدون ترديد، او يكي از‎ ‎استوانه‌ هاي فرازمند و با شكوه و بسي ارجمند مكتب اهل بيت در سده ي سوم است. فضل بن شاذان در منابع‎ ‎روايي، فقهي، كلامي و رجالي از موقعيتي بي‌رقيب و ممتاز برخوردار بوده است. او كسي است كه پيشواي يازدهم تأليفات وي را تأييد نموده و در مورد برخي از احاديث او نوشته است: «صحيح است و شايسته است كه به مطالب آنها عمل شود». فضل بن‌ شاذان‌ در آن روزگار، در طلب حديث از شهري به شهري، رفت و آمد مي‌كرد و به استماع حديث از مشايخ فراواني مي‌پرداخت. در عبارت‌ مبهمي از نجاشي (12) آمده‌ كه‌ فضل بن‌ شاذان‌ صحبت‌ امام‌ رضا (عليه السلام) را درك‌ كرده‌ و از آن‌ حضرت‌ روايت‌ كرده‌ است‌، ولي احتمال‌ دارد اين‌ خبر مربوط به‌ پدر فضل‌ بوده‌ باشد؛ چرا كه‌ پدر فضل‌ را از اصحاب‌ امام‌ جواد (عليه السلام) شمرده‌ است‌. شيخ طوسي ابن‌ شاذان‌ را در شمار اصحاب‌ امام جواد و امام‌ هادي (عليهم السلام) آورده‌ است‌. در زمان‌ امام‌ حسن‌ عسكري‌ (عليه السلام) (254 ـ260ق‌)، فضل بن‌ شاذان‌ يكي از معتبرترين‌ عالمان‌ امامي خراسان‌ به‌ شمار مي‌رفت‌ و كشي از ارتباط دورادور او با آن‌ حضرت‌ خبر داده‌ است.‌ (13) برجسته‌ترين‌ جنبه ي علمي شخصيت‌ فضل بن‌ شاذان‌ كلام‌ اوست‌، اما او به‌ عنوان‌ يك‌ فقيه‌ نيز شناخته‌ مي‌شد و او را در زمره ي فقيهان‌ درجه ي اول‌ اماميه‌ شمرده‌‌اند‌، با اين همه‌، اطلاعات‌ باقي مانده‌ از فقه‌ او ‌اندك‌ است‌.
ابن‌ شاذان‌ به‌ عنوان‌ يك‌ راوي‌ در سلسله‌ اسناد بسياري‌ از احاديث‌ اماميه‌ قرا گرفته‌، به طوري كه آيه ي الله خويي، فضل بن شاذان را در اسناد بسياري از روايات كه به 775 مورد مي‌رسد واقع دانسته است. (14)فضل بن‌ شاذان‌ سرانجام‌ در اواخر سال 259ق،‌ در بستر بيماري‌ افتاد و در اوايل‌ سال 260ق،‌ درگذشت‌ و مقبره ي وي‌ هم‌ اكنون‌ در نيشابور داراي گنبد و بارگاهي است كه شيفتگان علم و ولايت در آنجا به زيارت مي‌پردازند. آثار: آثار فضل بن شاذان را بالغ‌ بر 180 عنوان‌ دانسته‌اند.
3. مسلم (م261 يا 262ق)
ابوالحسين، مسلم بن حجاج بن مسلم قشيري نيشابوري از محدثان ايراني اهل سنت و گردآورنده ي دومين کتاب حديث صحيح از صحاح ششگانه است. مورخان، تولد مسلم را در سال 202 يا 204ق، در نيشابور و وفات وي را در سال 261 يا 262ق، در «نصرآباد» نيشابور ياد کرده‌اند. او فراگيري حديث را از كودكي شروع كرد و سپس براي دريافت و جمع آوري حديث و ملاقات با اساتيد بزرگ آن زمان به خراسان، حجاز، عراق، شام، مصر و ديگر جاها سفر کرد و از محدثان و مشايخ وقت، مانند محمد بن اسماعيل بخاري، احمد بن حنبل، محمد بن يحيي، اسحاق بن راهويه، محمد بن مهران، اباغسان، سعد بن منصور، ابومصعب، عبدالله بن مسلمه، عمرو بن سواد، حرمله ي بن يحيي و ديگران، حديث شنيده که از ميان افراد ياد شده، بيشتر از محضر بخاري بهره برده است و بين او و بخاري رابطه ي خوبي برقرار گرديده بود.
مسلم، به خاطر علاقه ي فراواني که به گردآوري حديث داشت، از هيچ کوششي دريغ نمي‌کرد؛ به طوري که پس از انزواي بخاري، با وجود تبليغات عليه وي، به ديدار او مي‌رفت و از او حديث مي‌آموخت. وفات مسلم در سال261هجري اتفاق افتاد و در خود شهر نيشابور، او را به خاك سپردند.
از جمله مهم‌ترين تأليفات مسلم عبارت است از:
1. صحيح (جامع صحيح، صحيح مسلم، مسند مسلم)، 2. علل الحديث،3. المنفردات و الوحدان، 4. کتاب اوهام المحدثين، 5. طبقات التابعين، 6. المسند الکبير علي اسماء الرجال، 7. الاسماء و الکني.
1) وقعه الصفين، ص521 .
2) مروج الذهب، ج2، ص404 .
3) مثل خطبه هاي 25، 27، 34، 56، 119 .
4) نهج البلاغه (زماني)، ص728 .
5) نهج البلاغه (فارسي)، ص390-391 .
6) نهج البلاغه (حسيني شيرازي)، ص95-97 .
7) نهج البلاغه (جويني)، ص279-281 .
8) نهج البلاغه (شريعتي)، ص708-709 .
9) نهج البلاغه (كاسب)، ص258 .
10) نهج البلاغه (شاهين)، ص675 .
11) نهج البلاغه (بهشتي)، ص22 .
12) الغارات، ج2، ص238-239 .
13) نهج البلاغه (عمادزاده)، ص997-998 .
14) نهج البلاغه (دشتي)، ص386 .
منبع:نشريه علوم حديث شماره 57